در زمان ما معمول است که کشورها نمایشگاه صنایع، صنعتی، کامپیوتر، مخابرات و غیره درست می کنند نمایشگاه هایی که در آن کشورها انواع محصولات خود را به نمایش عموم می گذارند.
صحنه کربلا را نیز می توان تشبیه کرد به یک نمایشگاه، ولی نه نمایشگاه علم و صنعت بلکه نمایشگاه معنویت و معرفت. در این نمایشگاه انسان می تواند به عظمت قدرت اخلاقی و روحی و معنوی بشر پی ببرد و بفهمد تا چه اندازه بشر باگذشت و فداکار و آزادمرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست می شود؛ معانی صبر و رضا و تسلیم و شجاعت و مروت و کرم و بزرگواری تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد!
معمولا اهل منبر وقتی می خواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعه بودن را تقویت می کنند و حال آنکه ما باید از خودمان بپرسیم: بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟
آیا از نظر فجیع بودن است؟
قطعا این فاجعه، فاجعه کم نظیری است ولی فاجعه عظیم و شاید عظیم تر از این نیز در دنیا زیاد بوده.
عظمت مطلب از لحاظ سیدالشهدا و یاران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آها؛ عظمت سعادت است نه عظمت شقاوت.
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی کمتر به آن جنبه توجه می شود؛
و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
پس کمی عمیق تر بنگریم و بیندیشیم ...